. دو سال گذشت از عمری که دو سالش گذشت و حتی حرف جدیدی هم برای گفتن ندارم. همان قبلیها هنوز هم درستند؛ سال 0 و سال 1 .
1 comments:
به نظرم این گذشت دو سال برایت آرام و نرم بوده...البته این نتیجه گیری را تنها به عنوان یک رهگذز از این خانه مجازی بیان کردم... آرزو می کنم در دنیای حقیقی هم همینگونه بوده باشد... شاد و آزاد زی.
درباره من مطلب قابل عرضی نیست آدمی هستم خیلی معمولی، مثل همه آدمهای معمولی اطراف شما. در سالهای اخیر بسیار کند و تدریجی باورهام تغییر کرده و وبلاگ نویسی را هم برای همین دوست دارم چون نمیخوام مسیر رفته را فراموش کنم.
با اسم واقعی نمینویسم چون اینطوری راحتتر هستم. انتخاب این اسم هم به دلیل رمانتیک بودنم نبوده، وقتی دبیرستان میرفتم هر روز در ساعت تعویض شیفت از جلوی یک کارخانه نساجی در چهارباغ اصفهان رد میشدم. پشت یکی از اتوبوسهای سرویس کارگرها بزرگ نوشته شده بود مردی زیر باران و من اسم این اتوبوس را دوست داشتم و شاید به دلیل شباهتم به اتوبوس بوده که همین اسم را انتخاب کردم. تصادفا بعدها فهمیدم که زیر باران راه رفتن کار رمانتیکی هم هست.
مدتی پیش و بعد از کلی خود درگیری به بهانه تحصیل از ایران به ینگه دنیا اومدم، فعلا دانشجو هستم و از آینده هم بیخبرم
1 comments:
به نظرم این گذشت دو سال برایت آرام و نرم بوده...البته این نتیجه گیری را تنها به عنوان یک رهگذز از این خانه مجازی بیان کردم... آرزو می کنم در دنیای حقیقی هم همینگونه بوده باشد... شاد و آزاد زی.
» نظر شما چیست؟