تمام شد و من راضیم!

جوان‌تر که بودم به خیلی چیزها فکر می‌کردم، به خوب‌ها و بدها، درست‌ها و غلط‌ها، بایدها و نبایدها، برای همین هم همیشه سرم بی‌کلاه می‌موند. اینبار سعی کردم فکر نکنم، فقط و فقط خودم باشم. فارغ از خوب و بد بودن، نه به بیش از خودم وانمود کردم و نه چیزی از خودم را انکار کردم. خیلی زود همه چیز تمام شد، سر بی‌کلاه ماند و سرمای زمستان، با این تفاوت که اینبار من راضیم.
یعنی از خودراضیم؟
.

4 comments:

چه عجب از اون طرفا!!
اما فکر کنم این سر بی کلاه مایه خوشحالی بوده...پس خیر است ان شاالله!
:)
خیلی وقت بود سر یه فیلم گریه نکرده بودم..حس عجیبی بود.
شاد زی!
مکتوب.
پ.ن:
چرا اینجا
others
نمی تونن پیام بگذارن؟

دو دل بودم که اين تعهد مسخره ام رو بنويسم يا نه که کامنت شما هم داغ دلمو تازه کرد هم کلي خنديديم با دوستان هم شک رو بر طرف کرد تيتر هم يه تيتر دو حاله بود هم جواب شما هم تيتر پست

گاهي انجام كاري،برام مهمه. واقعا مهم اما نمي دونم كه درسته يا نه . در ذهنيات من درسته اما در خارج از من،درست نيست.تضاد ها هميشه هستند. سوال ها ،شكا ها، ترديد ها،اما گاهي بايد كاري رو بكنيم كه دلمون مي خواد وگرنه كم كم دلمون و خودمون رو از ياد مي بريم.دلم تنگ شده،نيستي.

بله... واقعا اینجا کامنت گذاشتن راحت تره. مرسی از لینکی که فرستادید.

» نظر شما چیست؟

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes