من اصولا نمیدونم که فمنیست بودن چیز خوبیه یا بده، نمیدونم دسته جمعی کنار خیابان نشستن مجوز لازم داره یا نه، نمیدونم امضا جمع کردن امنیت ملی را تهدید میکنه یا نمیکنه و خیلی چیزهای دیگه هست که نمیدونم.
.
اما میدونم که سه سال پیش بعضی از بچههای بم دلآرام علی را به اسم میشناختند. میدونم این دختر اینقدر توانایی داشت که در کمپهایی که ماتم و غصه بیداد میکرد، درعرض چند دقیقه قطاری از بچههایی راه بندازه که شعر "خوشحال و شاد و خندانیم" میخونند، میدونم در یکی از کمپهایی که برادران سپاه و هلال احمر مشترکا اداره میکردند، برادران با قطار بچههایی که دور دلآرام و دوستانش جمع شده بودند عکس یادگاری میگرفتند. میدونم در قبرستان بم جایی که کاری از دستش برنمیومد، حداقل این توان را داشت که داغدیدهای را در بغل بگیره و به پهنای صورت اشک بریزه. میگم توانایی برای اینکه در همون قبرستان دیدم که خیلی از آدمها توان شریک شدن در غم دیگران را ندارند.
.
آدمهایی مثل دلآرام که جامعه اطرافشون را مثل اتوبوسی نمیبینند که روزی سوارش شدند و روزی پیاده میشند و مهم هم نیست که این اتوبوس از کجا آمده و به کجا میره و چه چیز در انتظارشه، جزء سرمایههای انسانی هر جامعه هستند، این حرف اصلا به این معنی نیست که این آدمها هرچه میکنند درسته، اما به این معنیه که دولت درقبال اینها مسوولیت داره، اگر واقعا آدمی مثل دلآرام با این خصوصیات به جایی رسیده که امنیت ملی را تهدید میکنه، جا داره حکومت محترم ما از خودش بپرسه کجای کارش میلنگه که مسوولترین قشر جامعه اینطور برعلیهاش عصیان کرده. فکر نمیکنم حکم به زندان و شلاق دادن معامله به جایی با این افراد باشه.
.
1 comments:
سلام
منم نمي دونم همه اونايي رو که توگفتي نمي دوني ولي مي دونم دلارام اون موقع تو بم فقط 20 سالش بود مي دونم از خيليا که تو پارک لاله بودن سال بعدش شجاع تر بود وقتي کسي جرات نکرد بيانيه نوشته شده رو بخونه رفت و خوندش مي دونم آسفالت ميدان هفت تير با دلارام مهربون تر بود
آجرک الله
» نظر شما چیست؟