شاملو درباره تجربه زندگی خارج از کشورش میگه انگار بند ناف من به صندوق پست وصل بود، مثل جغد مینشستم و به صندوق پست چشم میدوختم مگر نامهای برسه.
مدتیه که من هم همین حال و روز را دارم. با این تفاوت که این روزها بند نافها هم دیگه برقی شدند. روزی صدبار ایمیلم و اخبار ایران را چک میکنم، با اینکه یاهو مسنجر همیشه بازه و رسیدن نامه جدید را خبر میده، باز هم میل را چک میکنم مبادا که نامهای به صندوق بالک رفته باشه، بارها شده که شب از خواب پریدم و ناخودآگاه به سراغ کامپیوتر رفتم، هر میل جدیدی که میرسه امید دارم پیام مهری باشه از یک دوست و نه ایمیلهای اداری و مدرسهای و تبلیغاتی و افسوس که معمولا نیست.
مدتیه که من هم همین حال و روز را دارم. با این تفاوت که این روزها بند نافها هم دیگه برقی شدند. روزی صدبار ایمیلم و اخبار ایران را چک میکنم، با اینکه یاهو مسنجر همیشه بازه و رسیدن نامه جدید را خبر میده، باز هم میل را چک میکنم مبادا که نامهای به صندوق بالک رفته باشه، بارها شده که شب از خواب پریدم و ناخودآگاه به سراغ کامپیوتر رفتم، هر میل جدیدی که میرسه امید دارم پیام مهری باشه از یک دوست و نه ایمیلهای اداری و مدرسهای و تبلیغاتی و افسوس که معمولا نیست.
1 comments:
البته این حالت نیازی به بودن در غربت هم نداره لزوما.. حالی ست که همه گرفتارشیم ، کم و بیش و به تلخی...
» نظر شما چیست؟