چهارشنبه، 7 خرداد، 1382

چه هاست در سر اين قطره محال انديش

اواخر قرن بيستم را يادتون مياد، يادتونه آدم چه قيافه روشنفكري گرفته بود چه تظاهرها كه نمي كرد البته همه اش هم تظاهر نبود طفلكي خودش هم باورش شده بود كه ديگه بزرگ شده كه ديگه اونقدر عقل و دانشش رشد كرده كه زندگيش وارد يك مرحله تازه ميشه . به قرن بيستم نگاه كنيد يك جهش بسيار بزرگ مدرنيسم در سراسر دنيا اتفاق افتاد و شد تيغ تيز در دست زنگي مست چون عقلش هنوز اندازه ابزارهاش رشد نكرده بود ابزار را برداشت و درست مثل يك بچه كوچولو كه بشينه پشت فرمان ماشين به هيج جيزي رحم نكرد ، خرابكاريهاي جناب آدم را در قرن بيستم يك دوره بكنيد اوايل قرن داستان مستعمره بازي آدمها و سواري كردن يك مشت خر پشت يك مشت خرتر (دور از جون من و شما ) بود بعد تا اواسط قرن رسما آدم رفت تو مرام آدم كشي، آدم باور كرده بود كه ميشه براي اهداف خوب! آدمهاي بد! را كشت از نسل كشي گرفته تا استفاده از بمب اتم همه كاري كرد كه خداي نكرده كم نياورده باشه اصلا هم نگيد چند تا ديوونه و ديكتاتور شده بودند همه كاره و مقصر اونها هستند و آدم بيگناهه نه همون موقعه كه ديوونه ها دستور آدمكشي مي دادند آدم براشون كف ميزد و هورا ميكشيد بعد داستان جنگ سرد شروع شد و قهر و آشتي بازي ، دهه شست و هفتاد هم شد عصر انقلاب ها و كودتاهاي سرخ وسفيد , ريز و درشت در دنيا
اما هر چي به آخر قرن نزديك شديم رفتار آدم , آدم وار تر شد و در دهه نود انگار عذاب وجدان گرفته باشه شروع كرد شيك رفتار كردن ، گسترش مردمسالاري , كمك كشورهاي متمدن به در حال توسعه ها ، گسترش آزاديهاي آدم و حقوق بشر شد نقل دهن آدم و شعارش براي ورود به هزاره سوم بعضي ژستهاي آدم در دهه نود براي اينكه نشون بده از آنچه در قرن بيستم كرده پشيمونه, هم جالبه هم حالا كه نگاه ميكني خنده دار مثلا بزرگترين كشور استعماري قديم در سالهاي آخر فرن آخرين مستعمرش(هنگ كنگ) را پس ميده البته با شرط رعايت حقوق بشر. يا اينكه پيشنهاد گفتگوي تمدنها مطرح ميشه و خيلي اتفافات ديگه در همين جهت و از همه نمايشي تر استعفاي يلتسين بود درست آخرين روز هزاره دوم با هدف گسترش مردمسالاري در روسيه , و به اين ترتيب آدم با هزار اميد وآرزو وارد قرن جديد شد.
حالا سه سال و نيم از قرن گذشته وآدم انگار تمام اداهاي متمدنانه را فراموش كرده , انگار نوار قرن بيستم را از اول گذاشته و داره با دور تند نگاهش ميكنه آدم كشي بزرگ كه در سال اول اتفاق افتاد، جنگ كه اصلا بند نيومده، مستعمره گيري كه دوباره شروع شده , دموكراسي هنوز معامله ميشه....
اين بيماري سارس هم كه اومد آي جالب بود كه نگو, اصلا انگار اينم اومده كه به ريش آدم بخنده وهمبن اول قرن و تو همين شلوغي ثابت كنه كه گرفتاريها و دلمشغولي هاي آدم در اين قرن هم دقيقا همون قبلي هاست .چه خوش خيال بودند اونايي كه ميگفتند بزرگترين چالش آدم در قرن جديد ممسايل محيط زيسته نمي دونستند آدم هنوز خيلي كوچك تر ا ز اونه كه برزگترين مساله اش محيط زيست باشه !
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes