يكشنبه، 6 اردىبهشت، 1383

آیا ما از بی دینی میترسیم؟

يكي دو سال پيش و وقتي براي آخرين بار با مساله اي به نام مذهب درگير بودم دوستي كه تمايلات مذهبي از نوع جديدش داشت (روشنفكري ديني و ...)كتاب صراطهاي مستقيم دكتر سروش را بهم هديه داد. اين كتاب سروش هم در ادامه نظريه پلوراليسم دينيه و در اون سعي كرده با استدلالهاي زيادي (يك ليست دراز از ادله داره كه با شماره مشخص كرده) نشون بده كه راه راست يكي دو تا نيست و آدمهاي مختلف ميتونند در عين اينكه راههاي متفاوتي را طي ميكنند همه در راه راست باشند. از تحريف همه اديان و چند بعدي بودن منشور حقيقت گرفته تا تفاوت در فهم و شعور آدمها، هر چيز كه فكر كنيد ممكنه در اثبات اين نظريه كمك كنه در ليست سروش هم پيدا ميشه.

من اين كتاب را دوبار و در شرايط متفاوت روحي و ذهني خوندم و هر دوبار به اين نتيجه رسيدم كه اين نظريه دكتر سروش بهترين راه حله براي آدمهاي مذهبي اي كه از نعمت تفكر هم برخوردارند، براي اينكه هر جا بين دين و عقلشون به تناقض ميرسند بتونند با وجدان راحت دين را دور بزنند و فكر كنند الان افتادند در اون يكي صراط مستقيم !
با تمام احترامي كه براي دكتر سروش قائلم در حال حاضر فكر ميكنم اين نو انديشي ديني كه مدتي در ايران بازارش خيلي گرم بود و تازه در فكر صادر كردنش به جهان عرب هم بوديم چيزي خيلي بيشتر از نهاد سنتي روحانيت (بخوانيد آخوندا ) نيست ولي به شكل مدرنش هر دو وظيفه توجيه دين را دارند براي قبولوندن به مردمي كه دائم در تعارضهاي عقلي قرار ميگيرند.

فرض كنيد من آدمي هستم معتقد به نظريه تعدد صراطهاي مستقيم و تعدد روشهاي ديني ، پس حق دارم سر دو راهيهاي زندگيم انتخاب مسير كنم و در يكي از اين راهها قدم بگذارم. براي انتخاب يك صراط مستقيم من احتياج به معيار دارم و معياري جز عقل، احساس و اخلاق هم سراغ ندارم. از طرف دیگه با توجه به اينكه يكي از اصلي ترين ادله دكتر سروش خالص نبودن هيچ يك از اديان و آميخته بودن همه اونها با خرافات و اضافاته پس من حق دارم در بين اصول و احكام دين هم با همين سه معيار انتخاب كنم . حالا دو سوال مهم، اول اينكه اگه قرار باشه با عقل ، احساس و اخلاق خودم قالبي بسازم و با اون قسمتهايي از توده دين را انتخاب كنم و صراط مستقيم خودم بدونم ، پس اين دين چه چيزي بيش از اون كه خودم دارم به من ميده؟ چه احتياجي هست من اول به آنچه خودم اعتقاد دارم اسم دين بدم و بعد بهش عمل كنم ؟ آيا اين صرفا راحت كردن خيال ما نيست كه بصورت سنتي از بي ديني مي ترسيم ؟
و سوال دوم اينكه زيرساختهاي احساس و اخلاق من در دوران قبل از انتخابگري ساخته شده و شرايط فرهنگي محيط بر من در اون تاثير زيادي داشته ، پس چطور ميتونم در دوران انتخابگري يك انتخاب سالم و صحيح بكنم ؟

مدتتيه بر اين باورم كه يا بايد دين را به همون صورت سنتي بپذيريم و دلخوش باشيم همونطور كه خيلي ها هستند يا ازش صرف نظر كنيم
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes