يكشنبه، 5 آذر، 1385
زنده باد آزادی بیان، فقط برای من
امشب از طریق لینکدونی خورشیدخانم به خبر تحصن دانشجوی تعلیق شده دانشگاه مشهد در رادیو زمانه رسیدم. قسمتی از متن خبر را بخونید:
کمیته انضباطی دانشگاه به دنبال تحصن و درگیریهای فیزیکی که خرداد امسال در دانشگاه فردوسی علیه سخنرانی دکتر "ناصر پورپیرار" استاد تاریخ و عضو انجمن مطالعات تاریخ ایران اتفاق افتاد، این دانشجو را محکوم کرد. به گفته این کمیته، حسین نجفی در وقوع این اتفاقات مقصر بوده است. دانشجویان متحصن در خرداد ۱۳۸۵ مدعی بودند که این دکتر تاریخ، در سخنرانیاش که در همایش دانشگاهی "تحلیل صهیونیسم" برگزار شده بود، با صراحت تاریخ ایران را ساخته دست صهیونیستها دانسته است. به همین علت دانشجویان از سخنران خواستند که در یک مناظره با آنان شرکت کند که دکتر پور پیرار نپذیرفت. به گفته دانشجویان دانشگاه فردوسی «کمیته انضبطی دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است، آقای نجفی یکی از دانشجویانی است که با برپایی تحصن در همین خصوص به نمایندگی از سایر دانشجویان خواسته بودند "پور پیرار" بهخاطر سخنانش از شرکتکنندگان در سخنرانی عذرخواهی کند.
کتاب "دوازده قرن سکوت" که سه چهار سال پیش منتشر شد و سعی داشت تاریخ ایران هخامنشی را سراسر کذب و تحریف جلوه بده شاهکار همین آقای دکتر پورپیرار بود. ظاهرا ایشون در یک سال اخیر و با استفاده از احساسات برانگیخته شده ترکها و عربهای ایران فعالیتهای خودشون را گسترش زیادی دادند و در قالب محقق تاریخ به شدت سعی در انکار تاریخ ایران باستان دارند. ظاهرا وبلاگی هم دارند که مطالبی از این دست درش مینویسند. با یک جستجوی ساده در گوگل تعداد زیادی وبلاگ و سایت از محققین و تاریخدانان ایرانی دیگه پیدا میکنید که به صورت تخصصی جواب فرضیههای عجیب و غریب ایشون را میدند که البته جای تقدیر داره مثلا این یکی.
همه این مقدمات را چیدم که بگم من کوچکترین توافقی با محتوای حرفهای ایشون ندارم و البته که واضح و مبرهن است تعلیق یک دانشجو و اخراجش از خوابگاه را هم کار درستی نمیدونم. اما انصافا این نحوه برخورد دانشجویان دانشگاه مشهد با شخصی که حرفی زده که باب میل اونها نیست چه فرقی با برخورد گروههای فشاری داره که سالها کارشون به هم زدن سخنرانیها و تریبونهای دانشگاهی بود؟ گیرم کسی معتقد بود کورشی اصلا وجود نداشته، گیرم کسی معتقد بود امپراتوری ایرانیان یک فریب تاریخیه، اگر این حرفها را در دانشگاه نتونه بزنه کجا میتونه بزنه؟
شاید مشکل ما در ایران اینه که هرگز به شعارهایی که میدیم ایمان نداشتیم و نداریم. حتی جسارتا باید بگم معنی شعارهامون را هم نمیدونیم. روشنفکر عزیز ایرانی، حاضره بره پلاکارد دستش بگیره و برای دفاع از حقوق بشر گلوی خودش را جر بده، کتک بخوره، احیانا کارش به بازجویی و چوب و فلک بکشه، اما همین روشنفکر نمیتونه قبول کنه مواد 18 و 19 بیانیه حقوق بشر شامل حال امثال آقای پورپیرار هم میشه و از اون میخواد به خاطر داشتن طرزفکری خاص عذرخواهی کنه.
0 comments:
» نظر شما چیست؟