سه شنبه، 4 مهر، 1385
شگفتيهاي تاريخ
در يادداشتهاي وبلاگستان در مورد سفر اخير خاتمي مشخصه كه عليرغم همه انتقادات به عملكرد خاتمي، شخصيت خاتمي هنوز هم براي بچههايي كه زماني به جريان اصلاحات خوشبين بودند مورد احترامه، به عبارت بهتر هنوز هم محبوبيت خودش را تا حدي حفظ كرده. اما آيا باشخصيت بودن خاتمي براي آيندگان ايران هم اهميتي داره؟
يكسال پيش پاراگراف زير را در كتاب "مشروطه ايراني" دكتر آجوداني خوندم از همون موقع بسيار كنجكاوم بدونم آيا اين راي كلي نويسنده شامل حال خاتمي هم ميشه يا نه، در اين كتاب نويسنده بعد از ذكر مستنداتي از فساد مالي بهبهاني، مشروطهخواه معروف، مينويسه:
"... اكثر منابع، چه موافق و چه مخالف، در اهميت نقش بهبهاني در استقرار نظام پارلماني و پيشرفت آن چه كه به نام مشروطيت ايران ميشناسيم و فداكاريها، ايستادگيها و درايتهاي سياسي او متفق القولند و حق هم همين است. و اين از شگفتيهاي تاريخ است كه در قضاوتهاي خود به نقش تاثيرگذار افراد در جريان تاريخ و در جهت تكامل تاريخ اهميت ميدهد نه به خصوصيات فردي و شخصي انسانها .... تاريخ معلم اخلاق نيست. ديدگاه آن تحول تاريخ است، از همين ديدگاه است كه تفاوت نقش تاثيرگذار و تاريخي بهبهاني رشوهخوار ، اهل زد و بند و با آلودهگيهاي اخلاقي در قياس با نقش سيد محمد طباطبايي سليمالنفس، پاكدامن و وارسته از زمين تا آسمان است. تاريخ در قضاوت خود بهبهاني را برميكشد و حتي مخالفانش را واميدارد تا بر نقش تاثيرگذار و زحمات درخشان او ارج نهند."
اگر اين عبارات درست باشه تاريخ در مورد خاتمي چطور قضاوت ميكنه؟ آيا براي تاريخ هم مهمه كه خاتمي حداقل به مردم دروغ نگفت؟
البته اين سوال فقط در مورد خاتمي مطرح نيست، شايد بايد اين سوال را در مورد شاپور بختيار، مهدي بازرگان و خيليهاي ديگه هم پرسيد. آشنايان با اين دو نفر اخير هم، همه بر سليمالنفس بودن اين دونفر گواهي ميدند و اينكه وقتي به ميدان آمدند نيتي جز اصلاح مملكت نداشتند. اما آيا اين موضوع براي تاريخ اهميتي داره؟ بايد بود و ديد.
0 comments:
» نظر شما چیست؟