پنجشنبه، 23 شهريور، 1385
ديشب مصاحبه خانم انوشه انصاري را در برنامه آسمان شب شبكه چهار تلويزيون ميديدم، بايد اعتراف كنم كه به شدت حسوديم شد. نه به خاطر اينكه به فضا ميره و نه بهخاطر اينكه اون به شدت پولداره و نه اصلا به خاطر هيچ چيز ديگه كه مربوط به شخص خودش باشه. اما وقتيكه راجع به آينده سفرهاي خصوصي فضايي ازش پرسيدند و ايشون هم داشت در مورد برنامههاي آينده گردشگري فضايي توضيح ميداد، در مورد تحقيقاتي كه يكي دو ساله به سفارش يك سرمايهدار براي ساخت يك هتل در مدار زمين در حال انجامه و حداقل يكي دو سال ديگه طول خواهد كشيد، در مورد برنامههايي كه در دست اجراست كه هزينه سفر به مدار زمين در پنج تا ده سال آينده كم بشه و اين سفر تجاري بشه به شدت حسوديم شد.
وقتي اين اطمينان و ثبات را كه باعث ميشه سرمايهداري براي اتفاقي كه شايد ده سال بعد جواب بده، شايد هم نده، ميليونها دلار سرمايهگذاري كنه با وضعيت جامعهاي كه در اون زندگي ميكنم مقايسه ميكنم طبعا نميتونم حسودي نكنم. طرف فكر ساخت هتل در فضاست كه ده سال ديگه گردشگران فضايي را جذب كنه و اينجا سرمايهدار و غيرسرمايهدار چشم و گوشش به اخباره كه ببينه امروز سران مملكت چه تركموني زدند و چطور بايد سرمايهاش را از مملكت خارج كنه تا از بين نره. راستي برنامهريزي يعني چه؟ وقتي سه ساله همه منتظرند ببينند بالاخره آشتي ميشه يا جنگ يا تحريم، برنامهريزي چه معني داره؟ حسودي من به خانم انصاري فقط براي اينه كه اون ميتونه براي آينده برنامهريزي كنه اما من نه. من سرمايهدار نيستم اما حتي حقوق كارمند بودن من در بخش خصوصي هم امنيت نداره. در مملكت ما همه چيز به ميزان نفخ شكم آقايان مسوولين بنده و بس. اولويتها هر روز فرق ميكنه، سرمايههاي دولتي هر روز تغيير جهت ميدند، مديران ثابت نيستند و هر مدير جديد پيغمبر جديديه كه تازه مبعوث شده و بايد همه چيز را عوض كنه، حالا يكي مثل خاتمي مزاج سالمتري داره يكي مثل الفنون مشكلات مزاجيش شديدتره. اما به هر حال مقام مسوول آينده ما را رقم خواهد زد.
خانم انصاري به مجريهاي برنامه آسمان شب مژده ميده كه در طول حياتشون روزي خواهد رسيد كه بتونند با حقوق خبرنگاري هم به مدار زمين سفر كنند و خبرنگار بيچاره احتمالا در اين فكره كه مبادا خانم انصاري لابهلاي حرفهاش چيزي بگه كه به مذاق حضرات خوش نياد و مثل خيل همكارانش همين يك لقمه نونش هم آجر بشه. خانم انصاري به دختران ايراني مژده ميده كه آدم با اراده به هرجايي ميتونه برسه و دختر ايراني در فكر اينه كه چطور يك ميليون نفر را شاهد بگيره كه آدم بودنش را ثابت كنه!
0 comments:
» نظر شما چیست؟