سه شنبه، 26 خرداد، 1383
افاضات بنده
اینکه در قوانین نوشته و نانوشته مملکت ما، بىعدالتىهاى زيادى نسبت به زنان شده، اینکه در نگاه خیلى از ما چه مرد و چه زن، زن یک کالاى مصرفیه، اینکه خیلى از ما ها در برخورد با جنس مخالف اول به مسائل جنسى يا ازدواج فکر ميکنیم، حقیقت داره و نشوندهنده بيمارى مزمنیه كه در تک تک ما هست و ريشه در تربیت و آموزش اجتماعى ما داره. تربیت و آموزشى که در سیستم آموزشى ما اصلا وجود نداره و مهارتهايى که ظاهرا بايد در خيابونها آموخت.
اینکه در قوانین نوشته و نانوشته مملکت ما، بىعدالتىهاى زيادى نسبت به زنان شده، اینکه در نگاه خیلى از ما چه مرد و چه زن، زن یک کالاى مصرفیه، اینکه خیلى از ما ها در برخورد با جنس مخالف اول به مسائل جنسى يا ازدواج فکر ميکنیم، حقیقت داره و نشوندهنده بيمارى مزمنیه كه در تک تک ما هست و ريشه در تربیت و آموزش اجتماعى ما داره. تربیت و آموزشى که در سیستم آموزشى ما اصلا وجود نداره و مهارتهايى که ظاهرا بايد در خيابونها آموخت.
ما این مسائل را مىبینیم، بعضيىهامون عصبانى مىشیم، ناراحت مىشیم و بعد تصميم مىگیریم براى تغییر اینها کارى بکنیم، با یک غرور ناشى از احساس روشنفکرى به همه دوست و آشناها مىگیم ؛ "هى فلانى مىدونى من طرفدار حقوق زنان هستم"
تا اینجاى قضیه خیلى هم خوبه، خیلى هم لازمه، اما بعدش چی؟ بهترین حمله دفاع کردن بده چیزى که تا بخوای در این زمینه هست.
یک نمونه جالب از این دفاع بد پیشنهاد عدالتخواهانه آقاى محمدى است که از زبان همه آزادیخواهان هم گفته شده! پیشنهاد چندزوجى هم برای مردها و هم برای زنان! برای برقرارى عدالت!
مىدونم که آقاى محمدى خواهند گفت این پیشنهاد اصولا براى عملی شدن نیست بلکه برای اینه که حضرات معتقد به تعدد زوجات بدونند کارشون از دیدگاه عدالت ایراد داره، چون مسائل ژنتیک مشکل تشخیص پدر بچه را حل کرده!
لابد بعد هم انتظار دارید این آقایون از این حرف شما غیرتى بشند و به خاطر بازنشدن پاى یک مرد دیگه توى زندگیشون خودشون هم از تجدید فراش صرفنظر کنند. آخه واقعا این راه دفاعه؟
یک نمونه دیگه از زیتون، زیتون نوشته؛
" خیلی جالبه! وقتی صحبت از زلزله میشه آقایون بهترین خاطرهشون دیدن زنهای لخت و بیحجابیه که از خونه بیرون اومدن! روشنفکر و عامی و پیر و جوون و اینا هم نداره...مثلا: دیدی حاجخانم چطور با شلوارک پرید بیرون و حاجآقا که ناموسشو در خطر دید عین سوپرمن رفت چادرشو براش آورد؟- دیدی دختره چه تاپ خوشگلی تنش بود. هیکلشو دیدی؟... آخی...دلم برای آقایون کباب شد! چقدر محرومیت کشیده بودن و زلزله به دادشون رسید)"
زیتون قبلا بارها از متلکگویىها و مزاحمتهاى خیابونی نوشته بود و قشنگ هم نوشته بود، مسائلى که تابلوى همون بیمارى مزمن ما هستند، اما این حرف آخرش به نظر من اشتباهیه که خیلىها مىکنند؛ ربط دادن همه چیز به همه چیز براى رسیدن به هدف. فکر کنید در هر کشور دیگهاى یک روز تعداد خیلى خیلى زیادى از آدمها همزمان طوری رفتار کنند که تا دیروز رفتار نمىکردند، اون هم با یک اختلاف زیاد، هر جای دنیا که باشه همین اتفاق مىافته و موضوع بحث مىشه، زن و مردش هم زیاد مطرح نیست. من اصلا نمىخوام بگم پسرهاى محله زیتون کار درستی کردند راجع به ناموس حاجآقا نظر دادند ولی مىخوام بگم درد جامعه ما واضحتر از اونه که لازم باشه زلزله آشکارش کنه.
0 comments:
» نظر شما چیست؟