پنجشنبه، 25 آبان، 1385

گام آخر
اول اینکه من برگشتم، این که در این یک ماه کجا بودم وچه میکردم داستان مفصلی است که بماند برای بعد که همه چیز قطعی شد.
دوم اینکه در سالهای اخیر این دومین بار بود که لذت و آرامش بی‌خبری را تجربه میکردم. اگر شما هم تجربه کردید میدونید چه میگم و اگر هم نکردید شدیدا توصیه میکنم تجربه کنید. اینکه آدم یک ماه تمام نفهمه برادر احمدی‌نژاد چه گفته، م م رهبری چه فرمودند، چندتا موشک شهاب چند با هم به کجا شلیک شده، بوش و بلر و پوتین و امثال‌الذالک چه آش جدیدی پختند، در وبلاگستان اینبار مال کی را هوا کردند و کی با کی رابطه مشروع و نامشروع داشته و ... به شدت آرامش بخشه. این اخباری که از بالا تا پایین فقط حاشیه است و مفت نمی‌ارزه را نشنویم سنگین‌تریم اما حتی اگر اخبار درست و حسابی هم بود دوره‌های بی‌خبری لازم بود.
و اما سوم؛ سال‌های 76 تا 78 اوج جریان اصلاحات بود و کم نبودند افرادی که به شدت امیدوار بودند. در دانشگاه هم هر روز بحث سیاست بود و آینده. اون سالها دوستی داشتم که همیشه در برخورد با افراد خیلی امیدوار به شوخی اما با لحن به شدت جدی می‌گفت: "به اعتقاد من ما الان با قدرت به اندازه یک اِهِن دیگه فاصله داریم" دیروز شنیدم رییس خیلی محترم جمهور هم فرمودند؛ "ما تا فتح قله‌های هسته‌ای یک یاحسین دیگه فاصله داریم." خب تقصیر من نیست خاطرات زنده میشند دیگه. اصلاحات که زیر اِهِن آخر تلف شد ببینیم رییس جمهور چه میکنه با این گام آخر!
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes