جمعه، 24 تير، 1384
تقريبا همه داستان اين عكس بسيار معروف و سرانجام تلخ عكاس اون را میدونند
عكاس بداقبالی كه براي ثبت قحطی سومالی(؟) به اين كشور فقير رفته بود وقتی لاشخوری را ديد كه منتظر جان دادن بچه گرسنهای نشسته، از ماشين جيپش پياده شد اين عكس تاريخی را گرفت و بعد سوار شد و رفت. و احتمالا چند ساعت بعد، بچهای و لاشخوری ديگه اونجا نبود. اگرچه چند ماه بعد عكاس بيچاره در اثر افسردگی خودكشی كرد اما به هر حال میشه خيلی بیرحمانه در مورد اين عكس اظهارنظر كرد و میشه عكاس را به يك سيبزمينی كه بويی از انسانيت نبرده تشبيه كرد. اما حقيقت اينه كه وقتی به دور از احساسات و صرفا با منطق به اين مساله نگاه كنيم شايد نتيجه بگيريم درستترين کار، کاری بود که عکاس بدبخت کرد چراکه؛
از نظر حرفهای، كار خبرنگار مداخله و تصرف در وقايع نيست، صرفا ثبت پخش وقايع در محدوده كاری يك خبرنگاره.
از نظر پزشكی، احتمال زنده موندن اون بچه تقريبا منتفيه و تلاش برای نجاتش بیفايده است و از نظر انسانی، اون قدر ابعاد فاجعه انسانی قحطی سومالی زياده كه حتي اگه اين بچه نجات پيدا میكرد، فرق زيادی نداشت. در واقع عكاس با مخابره اين عكس به دنيا بزرگترين كار انسانی كه میتونست را انجام داد.
اما اگه میشد به همين راحتی استدلالهاي منطقی را قبول كرد پس چرا عكاس نتونست خودش را متقاعد كنه و سرانجام كارش به افسردگی و خودكشی رسيد؟ آيا اين وجدانش بود که نمیتونست اين استلالها را قبول کنه؟ حالا اگر اون بچه را برداشته بود و با خودش به مجهزترين مركز پزشكی دنيا میبرد و بچه باز هم میمرد، چه نضمينی بود كه اين برادر عكاس باز هم افسرده نمیشد و خودكشی نمیكرد. ظاهرا نفس قرارگيری آدمها در بعضی موقعيتها صرفنظر از واكنش اونهاست كه وقايع بعدی را رقم میزنه. شايد بقيه عکاسهای دنيا بايد خوشحال باشند که نتونستند چنين صحنهای را شکار کنند.
اما شايد دوراهی سختی که اين آقای عکاس بر سر اون قرار گرفت و جونش را هم بهخاطر اون از دست داد، حالت حدی و تصوير اغراق شدهای باشه از وقايعی که هرچند وقت يکبار اطراف خود ما اتفاق میافته، گيريم که در اشل کوچکتر. کم نيست موقعيتهايی که اصلا نمیدونی واکنش نشون دادن تو کار درستيه يا نه، نمیدونی آيا اظهار وجود کردنت موجه هست يا نه و درعين حال میدونی واکنش نشون دادن به اونها در بهترين حالت امريست ممتنع، يعنی بود و نبود واکنش تو در عمل با هم فرق خاصی نداره. تنها فرق قضيه وقت و انرژی و اصولا هر چيز ديگهايست که تو هزينه کردی تا هيچ اتفاقی نيفته! با اين وجود آيا میشه از کنار اين اتفاقات به راحتی گذشت؟ اتفاقاتی که در جامعه بحرانزدهای مثل مال ما اصلا نادر نيست و تقريبا هميشه چندتا از اونا موضوع روزه ...
0 comments:
» نظر شما چیست؟