دوشنبه، 17 اسفند، 1383

نسبت زنان به جامعه انسانی نسبت کشتزار است به انسان کشت‌کار
به مناسبت ۸ مارس

ضعيفه‌های جهان متفرق شويد

آخه خواهر دينی من! خانم محترم! عزيز من! گوگولی مگولی من! جيگر من ... ديگه بايد به چه زبونی بگيم؟ چرا نمی‌خواهيد قبول کنيد؟ چرا چشمتون را روی حقايق بستيد؟ چرا خواهان چيزهايی هستيد که با اصل آفرينش تضاد داره؟ چرا به جای ميتينگ و گردهمايي و چی‌چی‌نيست بازی نمی‌ريد چهارتا کتاب بخونيد؟ (اينجا صدام حسابی اوج گرفته و ادای آدم‌های عصبانی را در ميارم) آخه دور از جون حضرت علامه گل که لگد نکردن، ايشون کلی فسفر سوزوندند، وقت ارزشمندشون را صرف کردند برای چهارتا آدم جاهل مثل من و شما کتاب نوشتند، تازه استدلال هم کردند؛

" اسلام مردان را بر زنان استيلا داده است :
اگر ما در نحوه جفت گيری و رابطه بين نر و ماده حيوانات مطالعه و دقت كنيم خواهيم ديد كه بين حيوانات نيز در مساءله جفت گيری ، مقداری و نوعی و يا به عبارت ديگر بوئی از استيلای نر بر ماده وجود دارد و كاملا احساس می كنيم كه گوئی فلان حيوان نر خود را مالك آلت تناسلی ماده و در نتيجه مالك ماده می داند و به همين جهت است كه می بينيم نرها بر سر يك ماده با هم مشاجره می كنند، ولی ماده ها بر سر يك نر به جان هم نمی افتند (مثلا يك الاغ و يا سگ و يا گوسفند و گاو ماده وقتی می بينند كه نر به ماده ای ديگر پريده هرگز به آن ماده حمله ور نمی شود ولی نر اين حيوانات وقتی ببيند كه نر ماده را تعقيب می كند خشمگين می شود به آن نر حمله می کند)
و نيز می بينيم آن عملی كه در انسانها نامش خواستگاری است در حيوانها هم (كه در هر نوعی به شكلی است ) از ناحيه حيوان نر انجام می شود و هيچگاه حيوان ماده ای ديده نشده كه از نر خود خواستگاری كرده باشد و اين نيست مگر به خاطر اينكه حيوانات با درك غريزی خود درك می كنند كه در عمل جفت گيری كه با فاعل و قابلی صورت می گيرد، فاعل نر و قابل (مفعول ) ماده است و به همين جهت ماده خود را ناگزير از تسليم و خضوع می داند.
و اين معنا غير از آن معنائی است كه در نرها مشاهده می شود كه نر مطيع در مقابل خواسته های ماده می گردد (چون گفتگوی ما تنها در مورد عمل جفت گيری و برتری نر بر ماده است و اما در اعمال ديگرش از قبيل بر آوردن حوائج ماده و تاءمين لذتهای او، نر مطيع ماده است )و برگشت اين اطاعت (نر از ماده ) به مراعات جانب عشق و شهوت و بيشتر لذت بردن است (هر حيوان نری از خريدن ناز ماده و برآوردن حوائج او لذت می برد) پس ريشه اين اطاعت قوه شهوت حيوان است و ريشه آن تفوق و مالكيت قوه فحولت و نری حيوان است و ربطی به هم ندارند.
و اين معنا يعنی لزوم شدت و قدرتمندی برای جنس مرد و وجوب نرمی و پذيرش برای جنس زن چيزی است كه اعتقاد به آن كم و بيش در تمامی امت ها يافت می شود، تا جائی كه در زبانهای مختلف عالم راه يافته بطوری كه هر شخص پهلوان و هر چيز تسليم ناپذير را ((مرد)) و هر شخص نرمخو و هر چيز تاءثيرپذير را ((زن )) می نامند، مثلا می گويند: شمشير من مرد است يعنی برنده است ، يا فلان گياه نر و يا فلان مكان نر است ، و...
و اين امر در نوع انسان و در بين جامعه های مختلف و امتهای گوناگون فی الجمله جريان دارد، هر چند كه می توان گفت جريانش (با كم و زياد اختلاف ) در امتها متداول است . و اما اسلام نيز اين قانون فطری را در تشريع قوانينش معتبر شمرده و فرموده؛ "الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض " و با اين فرمان خود، بر زنان واجب كرد كه درخواست مرد را برای همخوابی اجابت نموده و خود را در اختيار او قرار دهند." تفسير الميزان- تفسير آيه ۲ سوره نسا. ( البته اين مقاله حضرت علامه ربطی به آيه نداره و بعنوان توضيح اضافه آورده شده)

حالا ديگه چی‌ ميگيد؟ چی‌ می‌خواهيد؟ حق؟ آقا اگه مسلمان نيستيد لااقل بريد تاريخ بخونيد، زمانی که اون في‌چی‌چی‌ها به سيب‌زمينی می‌گفتند ديب‌دمينی اين اسلام عزيز بود که زن‌ها را هم آدم حساب کرد، کجای کاريد شما؛

"... و معنای جمله اين است كه زنان مطيع شوهران خويشند، و حافظ غيب ايشانند، به حفظی كه خدا از حقوق ايشان كرده ، چون قيمومت را برای آنان تشريع و اطاعتشان و حفظ غيبتشان را بر زنان واجب فرموده است. ممكن هم هست حرف (با) را برای مقابله بگيريم ، كه در اين صورت معنای آيه چنين می شود: واجب است بر زنان قنوت و حفظ الغيب شوهران ، در مقابل اين كه خدای تعالی حقوق آنان را حفظ نموده ، و آنان را كه در جاهليت جزء انسانها به شمار نمی آمدند. داخل مجتمع بشری نموده ، و در اين ظرف حقوقشان را احيا كرد، و بر مردان واجب فرمود مهر و نفقه ايشان را بپردازند، ولی معنای اول روشن تر است... ." تفسير الميزان- تفسير آيه ۳۳سوره نسا.

آره قربونش جای اين کارها پاشيد بريد دنبال کار و زندگيتون. ما مردها هم دلمون درياست می‌بخشيمتون. کار و زندگی‌تون هم که ميدونيد چيه؟ کشاورزی! به همين سادگی، باور نمی‌کنيد از حضرت علامه بپرسيد؛

"پس حاصل كلام در معنای آيه اين شد كه نسبت زنان به جامعه انسانی نسبت كشتزار است به انسان كشت كار، همانطور كه كشتزار برای بقای بذر لازم است ، و اگر نباشد بذرها به كلی نابود می شود، و ديگر غذائی برای حفظ حيات و ابقای آن نمی ماند، همچنين اگر زنان نباشند نوع انسانی دوام نمی يابد، و نسلش قطع می شود ..." تفسير الميزان- تفسير آيه ۲۲۲سوره بقره

از اين لينک‌ها استفاده‌ها ببريد!
پ‌ن: اگر لينک‌های اول و دوم کار نکرد ايراد از سروره آدرسها درست هستند.
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes