بد و گود و بد نوشته:
به یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری چه ربطی دارد که یک نویسنده در بروکسل چه مینویسد و چه جوری مینویسد و دربارهی کی مینویسد؟ مقام زن چه ربطی به میرحسین دارد؟ مگر او، وکیل مدافع زنان است؟ اگر به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری،انقدر احساس مسئولیت میکند که از نوشتهی یک نویسندهی ساکن بروکسل ناراحت میشود، بهتر است چیزی هم از توهین به زنان در همین جغرافیا بگوید. اما از من میپرسید، زن و مقام و توهین همه در حاشیه هستند. بحث فضولی در میان است. نویسنده هر چه دوست داشته باشد، باید بنویسد. به هیچ میرحسینی هم ربطی ندارد. واقعن فرق میرحسین آنوقت با صفار چیست که دوباره یقه گلشیفته و میترا حجار را گرفته؟ واقعن به صفار چه ربطی دارد که میترا حجار در چه فضایی زندهگی میکرده یا میکند؟ یا اینکه من اینجا چه چیزی مینویسم؟ حرفم را تصحیح میکنم. به صفار حتمن این چیزها ربط دارد. او، وزیر ارشاد است و قدرت دارد و میتواند گلشیفته و میترا و من- یعنی ما سه نفر - را با هم له کند. اما میرحسین این وسط حرف حسابش چیست؟ این آغاز باز کردن راه، برای حکم ارتداد دادن برای نویسندهگان نیست؟ وقتی کاندیدای ریاست جمهوری آن هم در حد میرحسین، بیانیهی رسمی میدهد و در کاغذهای پیشروی یک نویسندهی ساکن بروکسل فضولی میکند، واقعن رهبر حق ندارد حکم ارتداد هر نویسندهای را که دوست دارد، صادر کند و یکسری هم حق ندارند، پیگیر اجرای حکم باشند؟ به نظر من که حق دارند و بیانیهی میرحسین آغاز راه است. فقط فکر کنید که میرحسین رئیسجمهور بشود؛ لابد روز و شب نوشتههای نویسندههای داخل و خارج ایران را مطالعه میکند و هی بیانیه صادر میکند و به اسم تبیین اخلاق، گلوی این و آن را فشار میدهد.
به یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری چه ربطی دارد که یک نویسنده در بروکسل چه مینویسد و چه جوری مینویسد و دربارهی کی مینویسد؟ مقام زن چه ربطی به میرحسین دارد؟ مگر او، وکیل مدافع زنان است؟ اگر به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری،انقدر احساس مسئولیت میکند که از نوشتهی یک نویسندهی ساکن بروکسل ناراحت میشود، بهتر است چیزی هم از توهین به زنان در همین جغرافیا بگوید. اما از من میپرسید، زن و مقام و توهین همه در حاشیه هستند. بحث فضولی در میان است. نویسنده هر چه دوست داشته باشد، باید بنویسد. به هیچ میرحسینی هم ربطی ندارد. واقعن فرق میرحسین آنوقت با صفار چیست که دوباره یقه گلشیفته و میترا حجار را گرفته؟ واقعن به صفار چه ربطی دارد که میترا حجار در چه فضایی زندهگی میکرده یا میکند؟ یا اینکه من اینجا چه چیزی مینویسم؟ حرفم را تصحیح میکنم. به صفار حتمن این چیزها ربط دارد. او، وزیر ارشاد است و قدرت دارد و میتواند گلشیفته و میترا و من- یعنی ما سه نفر - را با هم له کند. اما میرحسین این وسط حرف حسابش چیست؟ این آغاز باز کردن راه، برای حکم ارتداد دادن برای نویسندهگان نیست؟ وقتی کاندیدای ریاست جمهوری آن هم در حد میرحسین، بیانیهی رسمی میدهد و در کاغذهای پیشروی یک نویسندهی ساکن بروکسل فضولی میکند، واقعن رهبر حق ندارد حکم ارتداد هر نویسندهای را که دوست دارد، صادر کند و یکسری هم حق ندارند، پیگیر اجرای حکم باشند؟ به نظر من که حق دارند و بیانیهی میرحسین آغاز راه است. فقط فکر کنید که میرحسین رئیسجمهور بشود؛ لابد روز و شب نوشتههای نویسندههای داخل و خارج ایران را مطالعه میکند و هی بیانیه صادر میکند و به اسم تبیین اخلاق، گلوی این و آن را فشار میدهد.
2 comments:
دست شما درد نکنه. ممنون. نه فقط به خاطر لینکی که به مطلب دادی. به خاطر اینکه اسم وبلاگ رو به این شکل بامزه نوشتی. فکر نمیکردم این شکلی هم بشه خوندش. مرسی و دمت گرم.
nothing
» نظر شما چیست؟