گهگداری حسین چیزهایی مینویسه که آدم فکر میکنه خودش نوشته؛
تو که نشسته باشی آنطرف ِ آب، اینور اصلا سبزه یعنی لجن کف جوی. تو که نباشی، دوست دارم دنیا نباشد.
تلفن میزنی و تبریک میگویی، تلفنی! کادو میخرم، میچینم روی طبقههای کتابخانه، آب و رنگاش را برای تو تعریف میکنم، تلفنی! تشکر میکنی، تلفنی! میگویم کی قرار است نزول اجلال فرمایی؟ میفرمایی شاید یکسال، یا کمی نزدیک، کمی دور. میگویم: مردهشوی ببرد این مکتب و بساط را که تو را برده دور کرده. میگویی: دقیقا!
فقط نمیفهمم چرا وقتی «دقیقا» موافقی، «دقیقا» دو تا عید است که نیستی؟ بهخودم میگویم: دقیقا!
7 comments:
باور کنید نشستگان این طرف آب هم خسته شدهند از بس نوشتند به امید دیدار و فرستادند برای آن سوی آب...خسته ام.
ایام نو به خیر و به می.
تصحیح:
شده اند.
چهقدر خوبه اینجا که کُد امنیتی نمیخواد. گاهی که آدم هوس میکنه برای تشکر و سلام هم شده، کامنتی بگذاره، از دست این کُدها پشیون میشه. زنده باشی حتی دور از وطن
............
(ستاره(.نمي دونم چي بگم.
سلام. سال نو مبارک.// این تبریک نه مال این ور آب است و نه مال آن ور ، مال من است که می گویمش و مال شما که نگه دارید پیش خودتان.//می دانی دوست من ، همیشه نباید سنید ، نباید دید ، همین که بفهمید و دلتان کمکی خوش بشود کافی است و باسد قناععت کنید ، حالا هر ور آب هم که باشید ،خاطره و نوستالوژی و از این دست همیشه بد نیست اگر که بخواهید.//راستی ، برای آن سردرد های میگرنی که گفتید صبح ها بعد از یکی دو ساعتی بیش تر خوابیدن به سراغتان میآید یک راه حل وجود دارد که نیاید ، من چیز هایی برایش می دانم که اگر خواستید در خدمتم.اگر هنوز خودتان راهی برای رفعش پیدا نکرده اید البته.// ما زمانی است که اینجا می امده ایم و باز هم می اییم.فعلا...// یا حق
راستی Aboute me جذابی دارید. همین.// یا حق
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم.
(رسول یونان از مجموعه ی روزبخیر محبوب من(
» نظر شما چیست؟