.
اگر شما هم خداینکرده ميگرن داشته باشيد، حتما بارها و بارها ليستهايی ديديد که محرکهای احتمالی سردردهای ميگرنی را ليست کردند و شايد هم اثر بعضی از اين محرکها را روی خودتون تاييد بکنيد. نکته جالبی که من تازهگیها کشف کردم اينه که محرکهام حالت ديناميکی دارند و تغيير میکنند. اخیرا دو چیز به ليست من اضافه شده که قبلا اثری رویم نداشتند، يکی خوابيدن بيش از حد و دومی برنج خوردن شبهاست. کمخوابی هميشه اصلیترين محرک من بوده و برای همين هميشه سعی میکنم از هرچه که کم میگذارم از خواب کم نگذارم اما جديدا فهميدم که روزهايی که صبح کار خاصی ندارم و به خودم اجازه میدم يکی دو ساعت بيشتر بخوابم هم معمولا با سردرد از خواب بيدار میشم. اين نوع سردرد که از بيدار شدن صبح شروع ميشه اگرچه خيلی شديد نيست ولی ناراحت کنندهترين سردردهای منه و اثر روانی بدی روم داره.
سردردهای من معمولا يکی از چشمهام را هم درگير میکنه، درست مثل اينه که وقتی چشمم بسته است کسی انگشتشش را بگذاره روی چشمم و محکم فشارش بده تو. بعلاوه اينکه احساس ميکنم دو چشمم در دو فاصله متفاوت فوکوس کردند و هماهنگ نيستند. اين احتمالا احساس درستيه برای اينکه احتمالا ماهيجههای اطراف چشم در اثر ميگرن منقبض شدند و کار تطبيق چشم را درست انجام نمیدهند. گاهی هم، البته خيلی دير به دير و وفتی که حملات ميگرنی خيلی شديد هستند (معمولا بعد از بیخوابی طولانی)، علاوه بر چشم بقيه صورتم هم درگير ميشه، به قاعده يک کف دست عضلات يک طرف صورتم دردناک و منقبض ميشه اگر خيلی خيلی شديد باشه و به ندرت باعث فشردهشدن دندانها روی هم و احساس درد در فک هم ميشه و کار تنفس از بينی را هم دچار اخلال میکنه به صورتی که ترجيح میدهم دهان مبارک را باز نگه دارم و از دهان نفس بکشم. مسکنی که روی من اثر داره بروفنه، اما گيج و منگی خودش را هم داره و خوب شدن سردردهام هم کاملا آنی و لحظهايه. کلا ميگرن من از نوع ميگرنهای خفيف و قابل مديريت کردنه، خيلیها وضعبت بهمراتب بدتری دارند.
اينها را اينجا نوشتيم شايد به کار کسی يياد! وسلام
.
0 comments:
» نظر شما چیست؟