.
امشب در دانشگاه ما مناظرهای برپا بود بین دنیل دنت و دنیش دسوزا، موضوع مناظره این بود: «آیا خدا یکی از اختراعات بشر است؟». دنت از فلاسفه بسیار مشهور منکر خداست و گفته میشه یکی از چهار فیلسوف برتر معاصر در این زمینه است. از دانشگاههای هاروارد و آکسفورد فارغالتحصیل شده و حالا هم در دانشگاه تافتس درس میده. طرف مقابلش دسوزا یک کاتولیک کلاسیک دوآتشه است، هندیالاصله که از نوجوانی به آمریکا آمده، و در دفاع از خدا و مسیحیت شهرت زیادی داره، محافظهکاره و در زمان ریاستجمهوری ریگان مشاور کاخ سفید بوده. هر طرف مناظره سه بار نوبت حرف زدن داشت، بار اول ۲۵ دقیقه و دفعات بعد فقط پنج دقیقه و بعد از اون هم پرسش و پاسخ حضار بود. گوش تا گوش سالن آدم نشسته بود و سرریز جمعیت هم در سالن کناری با ویدیو کنفرانس جریان را تعقیب میکردند.
دنت منکر وجود خداست و معتقده خدا و دین اختراعات بشر هستند. اما نه از جنس اختراعاتی نظیر تلفن، بلکه اختراعی مثل زبان که به مرور و در طی زمان شکل گرفته. دنت نه تنها در بیولوژی معتقد به نظریه داروینه بلکه این نظریه را به جنبههای دیگر زندگی بشر هم تعمیم میده، مثلا معتقده که خود خدا هم دچار تکامل داروینی شده و خدایی که امروز ادیان به ما عرضه میکنند حاصل همین چرخه تنازع بقای خدایانه. او معتقده که اگر بخواهیم این ادعا را بپذیریم که هر نظمی خالق نظمی میخواد، لاجرم در یک تسلسل خالق و مخلوق میافتیم که پایانی نداره و اعتقاد داره تنها راه گریز از این تناقض نظریه تکامله که نظم را نه معلول ناظم بلکه معلول فرآیند تکراری تولید و حذف میدونه.
در مقابلش دنیش روی همون برهان نظم تکیه میکرد. به شدت مخالف تعمیم نظریه داروین به خارج از حوزه بیولوژی بود. با مثال دنت که میگفت اخلاقیات بشر هم دچار تکامل شده مخالف بود و معتقد بود اصول اخلاقی همین بوده که هست و تکامل نقشی در اون نداشته، نظریه داروین را در چهارچوب برهان نظم میدونست و دنبال خالق تکامل میگشت. حرف دیگه دنیش چیزی بود که به اون قمار پاسکال میگفت، یعنی چون ما در موقعیتی قرار گرفتیم که نمیدونیم حقیقت چیه، بهتره روی طرفی شرط ببندیم که در صورت درست بودن منافع بیشتری برای ما داره و در اینجا بهتره ما روی وجود خدا شرط ببندیم چون در صورت غلط بودنش چیزی را از دست ندادیم و در صورت درست بودن سود زیادی کردیم. (گمانم این استدلال در کتابهای دبیرستان ما هم بود، بدون اشاره به مرجع این فکر که یک فرانسوی در قرن هفدهمه)
لُب مطلبی که دو طرف برای گفتن داشتند همینها بود (البته تا جایی که من فهمیدم). اما نکته جالب این مناظره برای من این بود که حتی در مناظرهای در این سطح هم که دو طرف از آدمهای شناخته شده و صاحب فکر در موضوع بحث هستند، هر دو گهگداری از مغالطه در بحث هم کمک میگرفتند. تحربف حرف طرف مقابل و بعد حمله به حرف عوض شده، ریشخند کردن حرف به جای جواب دادن، مسخره کردن فکر طرف مقابل و منحرف کردن بحث از سوالی که پرسیده شده کارهایی بود که گاهی اوقات دو طرف خیلی ماهرانه انجام میدادند.
دنت منکر وجود خداست و معتقده خدا و دین اختراعات بشر هستند. اما نه از جنس اختراعاتی نظیر تلفن، بلکه اختراعی مثل زبان که به مرور و در طی زمان شکل گرفته. دنت نه تنها در بیولوژی معتقد به نظریه داروینه بلکه این نظریه را به جنبههای دیگر زندگی بشر هم تعمیم میده، مثلا معتقده که خود خدا هم دچار تکامل داروینی شده و خدایی که امروز ادیان به ما عرضه میکنند حاصل همین چرخه تنازع بقای خدایانه. او معتقده که اگر بخواهیم این ادعا را بپذیریم که هر نظمی خالق نظمی میخواد، لاجرم در یک تسلسل خالق و مخلوق میافتیم که پایانی نداره و اعتقاد داره تنها راه گریز از این تناقض نظریه تکامله که نظم را نه معلول ناظم بلکه معلول فرآیند تکراری تولید و حذف میدونه.
در مقابلش دنیش روی همون برهان نظم تکیه میکرد. به شدت مخالف تعمیم نظریه داروین به خارج از حوزه بیولوژی بود. با مثال دنت که میگفت اخلاقیات بشر هم دچار تکامل شده مخالف بود و معتقد بود اصول اخلاقی همین بوده که هست و تکامل نقشی در اون نداشته، نظریه داروین را در چهارچوب برهان نظم میدونست و دنبال خالق تکامل میگشت. حرف دیگه دنیش چیزی بود که به اون قمار پاسکال میگفت، یعنی چون ما در موقعیتی قرار گرفتیم که نمیدونیم حقیقت چیه، بهتره روی طرفی شرط ببندیم که در صورت درست بودن منافع بیشتری برای ما داره و در اینجا بهتره ما روی وجود خدا شرط ببندیم چون در صورت غلط بودنش چیزی را از دست ندادیم و در صورت درست بودن سود زیادی کردیم. (گمانم این استدلال در کتابهای دبیرستان ما هم بود، بدون اشاره به مرجع این فکر که یک فرانسوی در قرن هفدهمه)
لُب مطلبی که دو طرف برای گفتن داشتند همینها بود (البته تا جایی که من فهمیدم). اما نکته جالب این مناظره برای من این بود که حتی در مناظرهای در این سطح هم که دو طرف از آدمهای شناخته شده و صاحب فکر در موضوع بحث هستند، هر دو گهگداری از مغالطه در بحث هم کمک میگرفتند. تحربف حرف طرف مقابل و بعد حمله به حرف عوض شده، ریشخند کردن حرف به جای جواب دادن، مسخره کردن فکر طرف مقابل و منحرف کردن بحث از سوالی که پرسیده شده کارهایی بود که گاهی اوقات دو طرف خیلی ماهرانه انجام میدادند.
.
.
و اما بیت:
قومی متفکرند اندر ره دین/ قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی/کی بیخبران راه نه آنست و نه این
میترسم از آن که بانگ آید روزی/کی بیخبران راه نه آنست و نه این
--------------------------------------------------------------------------------
پینوشت:
۱- ویدیوی مناظره در این آدرس در دسترسه.
۲- آیا دین موضوعی مردانه است؟ نمیدونم. اما جالب بود که دیشب با وجود اینکه تعداد حضار تقریبا برابر بود، در بخش پرسش و پاسخ حدود دوازده مرد و تنها دو زن سوال پرسیدند. وقتی اعلام شد افرادی که سوال دارند صف ببندند. ردیفی از مردها بلافاصله تشکیل شد که هم از دانشجوها و هم از استادها بینشون بودند ولی هیچ زنی چه از اساتید و چه از دانشجوها انگیزه آنچنانی برای شرکت در بحث نداشتند. بعد از گذشت چند دقیقه یک دختر و تقریبا آخرهای بحث یکی دیگه به صف پرسشگران اضافه شدند. سوال دختر اول به نظر من از خاستگاه ترس بود نه فکر، چون از دنت پرسید هرگز فکر کردی اگر نظراتت درست نباشه بعدش چی میشه. ولی سوال دختر دوم دقیقا همین مساله بود، از دو نفر پرسید که به نظرشون چرا زنها در مباحث و تصمیمگیریهای دینی هیچ جایی ندارند و دنت بازهم این مساله را با نظریه تکامل توجیه کرد و گفت در طول تاریخ دین در چهارچوبهای مردانه تکامل پیدا کرده و شکل گرفته. هرچند سوال نفر دوم سوال خوبی بود و به موقع هم پرسیده شد (درست آخر وقت)، اما در مورد موضوع منازعه میشه میگفت زنان هیچ مشارکتی نداشتند.
۱- ویدیوی مناظره در این آدرس در دسترسه.
۲- آیا دین موضوعی مردانه است؟ نمیدونم. اما جالب بود که دیشب با وجود اینکه تعداد حضار تقریبا برابر بود، در بخش پرسش و پاسخ حدود دوازده مرد و تنها دو زن سوال پرسیدند. وقتی اعلام شد افرادی که سوال دارند صف ببندند. ردیفی از مردها بلافاصله تشکیل شد که هم از دانشجوها و هم از استادها بینشون بودند ولی هیچ زنی چه از اساتید و چه از دانشجوها انگیزه آنچنانی برای شرکت در بحث نداشتند. بعد از گذشت چند دقیقه یک دختر و تقریبا آخرهای بحث یکی دیگه به صف پرسشگران اضافه شدند. سوال دختر اول به نظر من از خاستگاه ترس بود نه فکر، چون از دنت پرسید هرگز فکر کردی اگر نظراتت درست نباشه بعدش چی میشه. ولی سوال دختر دوم دقیقا همین مساله بود، از دو نفر پرسید که به نظرشون چرا زنها در مباحث و تصمیمگیریهای دینی هیچ جایی ندارند و دنت بازهم این مساله را با نظریه تکامل توجیه کرد و گفت در طول تاریخ دین در چهارچوبهای مردانه تکامل پیدا کرده و شکل گرفته. هرچند سوال نفر دوم سوال خوبی بود و به موقع هم پرسیده شد (درست آخر وقت)، اما در مورد موضوع منازعه میشه میگفت زنان هیچ مشارکتی نداشتند.
.
.
.
2 comments:
اين بنده خدا آقاي قرائتي هم همين و مي گفت:که نماز بخونيد اگر اون دنيايي بود که برد کرديد اگر نبود چيز زيادي از دست ندادين
به اين مي گن برهان تخمي تخيلي نه قمار پاسکال ما که دستمون از دنيا کوتاهه شما اگر دوباره اين بابا رو ديدي بهش بگو
والا چشم ما اگه دوباره زیارتشون کردیم پیغام شما را هم ابلاغ می کنیم, اما داستان همینه دیگه، آخوند آخونده مسلمون و مسیحی نداره. همه از یک قماشند...
» نظر شما چیست؟